معنی بیکاره و ولگرد
حل جدول
الدنگ
بیکاره و هرزه
ولگرد
بیکاره
بی هنر، بیفایده، تنبل
لش
بیکاره و خوشگذران
سایهنشین
ولگرد
قلاش
لچر
فرهنگ عمید
لغت نامه دهخدا
ولگرد. [وِ گ َ] (نف مرکب) ول گردنده. رها. سرخود. بیکاره. هرزه گرد. آواره. بی جا و مکان: زن ولگرد. سگ ولگرد. رجوع به ول شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت اسم) بیکار، بیهنر، ولگرد، بیفایده بیسود بیمصرف
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیسروپا، بیکار، بیکاره، ولو، هرزهگرد، هرزه، هرزهپا
تعبیر خواب
ولگرد: سفری در انتظار شماست 2ـ اگر در خواب ببینید، دیگران نیازمند هستند، نشانه آن است که به علت عدم توفیق در پیش بردن کارها تحت تأثیر افکار دیگران قرار خواهید گرفت. - لوک اویتنهاو
معادل ابجد
504